در دفاع از حق اشتباه


زادی اسمیت، نویسنده انگلیسی، اخیرا در مصاحبه‌ای اعلام کرده بود که به این دلیل عضو توییتر نیست که دوست دارد «حق اشتباه» را برای خودش محفوظ نگه‌ دارد. او می‌گوید: «من تقریبا تمام مدت در حال اشتباه‌کردن هستم. اشکالی ندارد که اشتباه کنی. متوجه هستم که باید در فضای عمومی و سیاسی واکنش «مناسبی» داشته باشم، اما اگر قرار بود از همان ابتدا نظر‌‌ آدم‌ها را در مورد نوشته‌هایم بدانم، نمی‌توانستم بنویسم».هرکس یک‌بار در توییتر به‌خاطر واکنش «اشتباه» مورد حمله قرار گرفته باشد، احتمالا با اسمیت موافق است؛ هرچند شاید افراد معدودی بتوانند به اندازه اسمیت از حق اشتباه‌کردن دفاع کنند یا با اعتراف به اشتباه، خود را از مهلکه خشم و نفرت کیبوردبه‌دستان بیرون بکشند؛ چراکه در بسیاری مواقع حتی هدف اصلی، اصلاح اشتباه یا اعتراف به آن نیست. ترول‌های خشمگین، بسان زامبی‌های بوی‌خون‌شنیده از همه‌جا روی سر اشتباه‌کننده می‌ریزند و بدون توجه به واکنش او، تکه‌تکه‌اش می‌کنند. این یک واقعیت است که با وجود گستردگی اطلاعاتی که در شبکه‌های اجتماعی ردوبدل می‌شود، کانال‌های ورود اطلاعات کمابیش برای افراد بی‌شماری یکسان است و همین امر به یکدست‌شدن «واکنش مناسب» به یک موضوع منجر می‌شود. در این شرایط، خلاقیت و تفاوت در نوع نگاه به موضوعات مختلف، مستلزم تلاش بیشتری برای حفظ استقلال فردی است؛ موقعیتی که بسیار امکان تبدیل‌شدن به لجبازی و عکس‌العمل عصبی دارد و هیچ‌چیز به اندازه عصبی‌بودن، ترول‌ها را به اوج لذت نمی‌رساند. گاهی مواقع حمله به اسامی مشخص «ترند» می‌شود و ما بدون توجه به دنباله‌روی توده‌وار، وارد مسیری می‌شویم که از قبل موفقیت تضمین‌شده‌ای دارد و احتمال دیده‌شدن آن بیشتر است. موضع بیشتر افراد نسبت به آزار خیابانی، پرخاشگری در محیط کار یا جلسه سخنرانی، دعوا و خشونت فیزیکی در بحث مشخص است، اما چرا نسبت به پرخاشگری و تخریب در فضای مجازی تا این حد مسامحه‌گر هستیم و بار تخریبگر کلماتی را که خطاب به شخصی واقعی در توییتر نوشته می‌شود به اندازه کافی سنگین در نظر نمی‌گیریم؟ اکانت‌های خشمگین به ظاهر فرهیخته، احتمالا در دنیای واقعی به این موضوع توجه می‌کنند که با تمسخر و تحقیر، چهره نامطلوبی از خود به نمایش می‌گذارند، اما چرا نوع دیدگاه اخلاقی‌شان پشت مانیتوری که آنها را از نگاه خیره دیگران محافظت می‌کند، ناگهان تغییر می‌کند؟ تنها کسی می‌تواند حتی در فضای مجازی دست به تحقیر و تمسخر بزند که خود در دنیای واقعی مورد تحقیر و تمسخر واقع شده باشد؛ ازاین‌رو حدس‌زدن این موضوع چندان سخت نیست که بسیاری از اکانت‌های پرخاشگر، در دنیای واقعی احتمالا مأخوذبه‌حیا و خجالتی‌تر از چهره مجازی خود باشند. بودن در شبکه‌های اجتماعی موقعیتی امن را در اختیار شخص تحقیرشده قرار می‌دهد که بتواند دیگران را با خشم و عصبانیت تحقیر کند؛ دیگر فرقی نمی‌کند که شخص تحقیرکننده تا چه اندازه روشنفکر و «ژورنالیست» و کتاب‌خوان و فاضل باشد و به‌ظاهر از موضع بالا و مطمئن دست به تخریب دیگران بزند. واکنش‌های توده‌ای حمله به صحبت‌های گیریم نه‌چندان قابل‌قبول یک روزنامه‌نگار قدیمی، نویسنده باسابقه یا کارگردان و بازیگر جاافتاده سینما (که احتمالا از بسیاری از حمله‌کنندگان، آثار واقعی بیشتری تولید کرده است)، با دیگر واکنش‌های کورکورانه جمعی در طول تاریخ چندان متفاوت نیست. لگدزدن به شخصی که به‌خاطر موضع اشتباه یا متفاوت گوشه رینگ افتاده، اخلاقی نیست و پیوستن به جمع کثیری که در حال زدن او هستند افتخاری ندارد. به نظر می‌رسد که زمان تعریف اخلاق جدید برای واکنش‌های احساسی گروهی در فضای مجازی فرارسیده است و باید در مورد اعمال سانسور جمعی بر نگاه‌های متفاوت، بیشتر از این حرف بزنیم. 

منتشر شده در تاریخ 1396/10/05 در روزنامه شرق

 

 


اشتراک در
خبرم کن
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments

نوآوران البرز