قرار بود یک اسرائیلی سر به راه باشد و دربارهی تاریخی که در مدرسه آموخته بود چون و چرا نکند. قرار بود مثل هزاران اسرائیلی دیگر تکرار کند که فلسطینیها در سال ۱۹۴۸توسط یهودیان از سرزمینشان رانده نشدند؛ بلکه به دستور رهبرانشان آنجا را ترک کردند تا چندی بعد ظفرمندانه بازگردند و تک تک قوم یهود را در دریا غرق کنند. کسی نمیتوانست پیشبینی کند پسربچهای هلندی که در پنج سالگی به همراه خانوادهاش رومانی را به مقصد اسرائیل ترک کرد، بعدها به تاریخ منطقه نقب بزند، روایت صهیونیسم از آن را زیر سوال ببرد، فیلمهای مستند متعدد بسازد و تبدیل به موی دماغ مقامات اسرائیلی شود؛ به طوری که اوزی لاندو، یکی از وزیران دولت وقت، دربارهاش بگوید: آتشبیار معرکهی احساسات ضدیهودی!
بنی برونر، فیلمساز هلندی ـ اسرائیلی امسال ۵۹ساله شد. خانوادهی او یکی از حامیان فعال داوید بن گوریون، اولین نخستوزیر اسرائیل، بودند و زندگی او مثل هر خاورمیانهای دیگر، آمیخته با سیاست بود. یکی از اولین خاطراتی که به یاد میآورد عربدههای پدر و عمویش بر سر همدیگر به خاطر اختلافات سیاسی بود. مادرش دوست داشت بنی حقوق بخواند اما او چون نمیتوانست یکجا بند شود، در دانشگاه تلآویو فیلمسازی خواند تا بتواند مسافرت کند و دنیا را ببیند. برونر حتی در جنگ ۱۹۷۳با سوریه و مصر، در ارتش اسرائیل خدمت کرد و همانجا بود که اولین جرقههای شک و تردید در ذهنش پدید آمد. «به تدریج فهمیدم بیشتر آنچه ما در مدرسه به عنوان تاریخ میخوانیم در حقیقت ساختگی و روایت صهیونسیم بوده است، آنها تنها افسانههایی بودند برای ساختن یک ملت!»
وقتی در سال ۱۹۹۷فیلم مستندش به نام روز نکبت را دربارهی اخراج فلسطینیها و تشکیل اسرائیل ساخت و به طور رسمی اعلام کرد در این بیعدالتی همواره جانب فلسطینیها را خواهد گرفت، خانوادهاش فهمیدند که پسرشان از راه و رسم صهیونیسم برگشته و بازگشتی در کار نیست. اما بعد در نهایت همه به این نتیجه رسیدند بهترین راه برای حفظ صلح و صفا در خانواده این است که دیگر باهم درباره سیاست صحبت نکنند. هرچند این برای برونر چندان آسان نبود: «خیلی سخت است وقتی مادر هشتاد و پنج سالهام نچنچکنان میگوید: تصور کن! چقدر وحشتناک است زندگی برای کسانی که در سدروت ــ شهری در نزدیکی غزه که هدف راکتهای حماس است ــ ساکناند و من نگویم عین همین را تصور کن برای کسانی که در غزه زندگی میکنند.»
برونر از سال ۱۹۸۶در هلند ساکن است، اما سالی دو سه بار به خاورمیانه باز میگردد تا دربارهی سرزمین خاستگاهش فیلم بسازد. بعد از ساخت چند فیلم مستند دربارهی دیوار حائل اسرائیل- فلسطین، این یک رویا نیست (۲۰۰۲) دربارهی ظهور اسرائیل و مستند حالت تعلیق (۲۰۰۹)، آخرین فیلم بنی برونر مستندی است به نام سرقت بزرگ کتاب (۲۰۱۲)، دربارهی تاراج هدفمند کتابها و آثار فرهنگی فلسطینی توسط نیروهای اسرائیلی در سال ۱۹۴۸.
در جنگ، از دست دادن «چیزها» در برابر تباهی جانها رنگ میبازد؛ اما اگر سرقت مهندسیشدهی ۷۰هزار جلد کتاب، روزنامه و نسخهی خطی، نابودی فرهنگ و ادبیات یک ملت را نشانه بگیرد چطور؟
بین سالهای ۱۹۴۸تا ۱۹۴۹سی هزار جلد کتاب، نسخهی خطی و روزنامه از بیتالمقدس غربی و چهل هزار جلد کتاب از مناطق شهری مانند یافا، حیفا و ناصره به غارت رفت. بسیاری از این کتابها را هنوز هم میتوان در مجموعه ملی اسرائیل با برچسب «اموال رهاشده» یافت
بسیاری از فلسطینیانی که در سال ۱۹۴۸خانههای خود را ترک کردند، میدانستند نیروهای اسرائیلی دست به غارت اموالشان خواهند زد، اما چیزی که تصورش را نمیکردند سرقت برنامهریزیشده آثار فرهنگی فلسطینیان بود. بین سالهای ۱۹۴۸تا ۱۹۴۹سی هزار جلد کتاب، نسخهی خطی و روزنامه از بیتالمقدس غربی و چهل هزار جلد کتاب از مناطق شهری مانند یافا، حیفا و ناصره به غارت رفت. بسیاری از این کتابها را هنوز هم میتوان در مجموعه ملی اسرائیل با حروف AP به معنی «اموال رهاشده» یافت؛ آن هم در حالی که پروپاگاندای دولت اسرائیل و صیهونیستها طی این سالها همواره فلسطینیها را «مردمانی بیفرهنگ» خوانده است. اما مشاهدهی یک جنبش فرهنگی پویای فلسطینی، شامل کافههای ادبی، سینما و تاتر، لابهلای این اسناد و کتابها کار چندان مشکلی نیست؛ یعنی فرهنگ و هنری فراتر از منجوقدوزی محلی و رقص سنتی عربی. بیراه نیست اگر گفته شود هنر و ادبیات فلسطین در این غارت انبوه از دست رفت، اما هرگز کسی برای آن عزاداری نکرد.
برونر وقتی دو سال و نیم پیش مشغول ساخت مستند دیگری در منطقه بود، خیلی تصادفی به مقالهای از گیش امیت، دانشجوی دکترای اسرائیلی، برخورد. مقاله شرح واقعهی سرقتِ سازماندهیشدهی کتابهای فلسطینیان در سال ۱۹۴۸بود. برونر با خواندن مطلب بلافاصله یکه خورد؛ چون تا آن زمان تصور میکرد همهچیز را دربارهی روز نکبت و وقایع سال ۱۹۴۸میداند و دیگر چیزی نمیتواند او را شگفتزده کند. اما فهمید نکبت تنها ماجرای آوارگی هفتصد و پنجاه هزار نفر از مردم فلسطین و تخریب روستاها و خانههایشان نیست. این دوره از تاریخ دورهی نابودیِ یک فرهنگ و جریانات هنری یک ملت هم بوده است. همانجا بود که برونر تصمیم گرفت دربارهی این اتفاق فیلم بسازد.
پیدا کردن فلسطینیان شاهد این اتفاق و صحبت با آنها کار چندان آسانی نبود. تا آن موقع فیلمهای زیادی دربارهی آوارگی و موقعیت کنونی ملت فلسطین ساخته شده بود، اما کسی به مسألهی تخریب فرهنگی سال ۱۹۴۸نپرداخته بود. برونر سعی کرد با روشنفکران فلسطینی آن زمان صحبت کند. یکی از آنها به او گفت: «بعد از آن سال دیگر روزنامه، نشریات ادبی، تاتر و سینما وجود نداشت. همه چیز عین یک برهوت فرهنگی شده بود!»
مسلم است که موضوع غارت کتابها، تصویر خوبی از اسرائیلیها، در طول کشمکشهای سال ۱۹۴۸ارائه نمیکند. به خاطر همین، وقتی برونر سعی کرد برای تکمیل اطلاعات فیلم، با دو نفر از اسرائیلیهایی که در فهرستنویسی کتابها نقش داشتهاند صحبت کند، هر دوی آنها که حالا دیگر اساتید بازنشستهی دانشگاه عبری اورشلیم هستند حاضر نشدند با برونر دیدار، مصاحبه یا حتی صحبت کنند. «اما ایرادی ندارد، موضع آنها روشن است. اسنادی که تا به حال پیدا شدهاند به ما حقایق را میگویند.»
در جواب ادعای اسرائیلیها که میگویند جمعآوری کتابها در ۱۹۴۸در واقع یک عملیات فرهنگی برای نجاتِ کتابها بوده، برونر میگوید: «خوب است از خودمان بپرسیم: این کتابها به چه کسانی تعلق داشتند؟ آیا کتابهای ما هستند؟ آیا کتابها را نگه داشتهایم تا به صاحبان واقعیشان بازگردانیم؟ ظاهراً با گذشت زمان، آنها را کتابهای «ما» و میراث فرهنگی «ما» میدانیم.»
پیش از این، غاده کرمی فعال سیاسی فلسطینی که خانوادهاش مجموعه کتابهایشان را در سال ۱۹۴۸رها کرده بودند، خواستار ایجاد یک جنبش فرهنگی شده بود در ابعاد جنبش یهودیان برای بازپسگیری آثار هنری به سرقت رفتهشان طی دوران نازیها. برونر هم معتقد است باید چنین جنبشی شکل بگیرد و مهمتر این است که دربارهی این واقعه حرف زده شود. او اولین قدم را بازپسگیری شش هزار جلد کتاب نشانهگذاریشده به عنوان «اموال رهاشده» میداند.
«من پس دادن کتابها را بیشتر نمادین میبینم. ممکن است کتابها نتوانند تغییری ایجاد کنند. اما بازپسگیریشان انگیزهای خواهد شد برای فلسطینیان تا برای بازسازی روح آن زمان تلاش کنند.»
نوشته شده برای روزنامه نشاط(روزنامه مجوز نشر نگرفت)
منتشر شده در سایت سرخ و سیاه